کلیک بفورمایید

در ادامه همچنین کلیک بفورمایید


۱.دارم برا مامان قضیه بالا رو تعریف میکنم،

که اره بعد مدتها دوستمو پیدا کردم و اینچنین شد

اینجوری میشهکهه خووو کی ب مامانش میگه عیال

میگم من خو عیال بابامی دیگه

-فقط از خونه بیرونم کرده، ناهار بهم نمیده

کاملا منطقی برخورد میکنه-


۲.پیش اومده یه روزایی از صب رو دور گند زدن باشین؟

وضعیت دیروز من بود دقیقا

از غذا درست کردنم ک نگم،

ماشین لباسشویی ک هنو کارش تموم نشده بود درشو باز کردم 

فرش خیس اب شد

داشتم ظرف میشستم;

 ابکش از بالا افتاد خورد به سطل ظرفشویی و گنددد خوورد به اشپزخونه

بعدم که سه بار نزدیک بود بخورم زمین اونجا

ینی خودم یه تنه هم نقش پت و بازی میکردم ،هم مت

بعد مامان اومده، واستادم وسط اشپرخونه با گوشه لباسم بازی میکنم

در نهایت مظلومیت با صدای بچگونه میگم

میدونییییی،من یه کاااری کرررردم،ینی من ک نکردم خودش شد

تقصیر من ک نیست

با چنان استرسی ب خونه نگاه کرد ک مردم از خنده

خلاصه بهش گفتم یذره فرشش خیس شده و متواری شدم از محل

ینی اخرش یجوری شده بود ک شب از اتاقم اومدم بیرون برم اب بخورم با استرس بهم گف چیشده؟چی میخوای؟؟؟

هشتک کدبانوی کی بودم من

هشتک چگونه دم عید خود را از خانه تکانی نجات دهیم



۳.بهتون گفته بودم اون بخش دیوونه ی وجودمو ک بارون میخوره اوود میکنه؟

یه دو سه شبی هست اینجا هعی رگبار میزنه

دیشب یهو هنسفری رو برداشتم رفتم وسط حیاط واستادم

عای بارونی شدم عای بارونی شدم

همینطور ک لرزم گرفته بود

شعر خوندمو برا دوست جان دلبر فرستادم

و اینچنین است که سخت مشغول زندگی کردنم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها